نصرالله چگونه معادلات غرب را به‌هم ریخت

به گزارش خوانش فردا،گرچه فقدان چهره کاریزماتیکی همچون شهید سیدحسن نصرالله، ضایعه‌ای سخت برای مقاومت اسلامی است، این گروه در طول زمان نشان داده متکی به افراد نیست. درباره تشکیلات حزب‌الله لبنان درطول سال‌های گذشته اطلاعات گسترده‌ای منتشر شده اما یکی از بهترین روایت‌ها درباره این گروه و رهبر فقید آن، در میان خاطرات مرحوم حسین شیخ‌الاسلام معاون سیاسی وزارت امور خارجه وقت در کتاب خاطراتش است که با عنوان «سفیر قدس» منتشر شده، او جزئیات خاصی را درباره این تشکیلات و ویژگی‌های رهبر آن و حتی مخاطراتی که درطول چندین دهه با آن درگیر بوده، بیان کرده است. در ادامه گزیده‌ای از این خاطرات را از نظر می‌گذرانید.

من نخستین کسی‌ام که در روند تأسیس حزب‌الله و حمایت‌های ایران از مقاومت اسلامی نقش ایفا کردم. از هنگام نخست‌وزیری شهید رجایی و سرپرستی او در وزارت امور خارجه در آغاز دهه ۶۰، معاون سیاسی و بعدا معاون امور کشورهای عربی و آفریقایی بوده‌ام. در تمام مراحل فعالیت حزب‌الله و در حمایت از مقاومت اسلامی هنگام رویارویی با چالش‌ها حضور داشته‌ام و بارها از نزدیک و به‌صورت میدانی در گره‌گشایی از معضلات پیش‌آمده و ایفای نقش جمهوری اسلامی ایران اقدامات شایسته‌ای انجام داده‌ام. در سال‌های سفارتم در دمشق این ارتباط و حضور دوچندان شد. 

شکل‌گیری جریان مقاومت حزب‌الله

شکل‌گیری جریان مقاومت حزب‌الله
وقتی امام موسی صدر به لبنان رفت، دید بزرگ‌ترین طایفه لبنان که شیعیانند، مظلوم‌ترین طایفه لبنان به‌شمار می‌روند و بیشتر از هر طایفه دیگری در حق آنها ظلم شده است. او تصمیم گرفت برای ارتقای موقعیت اجتماعی این طایفه حزبی تأسیس کند، به همین دلیل «افواج الملل اللبنانیه» را- که همان امل است- تأسیس کرد. قصدش هم این بود که این حزب همه شیعیان را دربربگیرد و جایگاه شیعه را ارتقا دهد، بعد از فقدان امام موسی صدر و پیروزی انقلاب اسلامی، شیعیان مؤمن‌تر حزب امل به این نتیجه رسیدند که خدمت حضرت امام بیایند و توانایی‌های خود را برای مبارزه با رژیم‌صهیونیستی تقدیم ایشان کنند. خدمت حضرت امام آمدند و دیدگاه‌شان را بیان کردند؛ سیدعباس موسوی، شهید شیخ راغب حرب، شیخ نعیم قاسم و سیدحسن نصرالله که آن زمان بسیار جوان بودند و عده‌ای دیگر. جلسه لطیف و خاصی تشکیل شد. حضرت امام در پرداخت وجه از سهم امام برای مسائل خارجی بسیار سختگیر و محتاط بودند، برای مثال ما درباره اینکه چرا باید این هزینه را در فلان‌جا صرف کنیم، باید بسیار دقیق برای ایشان می‌نوشتیم و توضیح می‌دادیم و متقاعدشان می‌کردیم که این خرج به نفع انقلاب است ولی درباره این جمع که ما آنها را خوب نمی‌شناختیم امام خیلی باز برخورد کردند. همین که از نظر مالی برای آنها به ما اختیارات زیادی دادند، فهمیدیم افراد خاصی‌اند. آنها طرح می‌آوردند و در ایران ما یعنی وزارت خارجه و سپاه پاسداران بررسی می‌کردیم. آن روزها هنوز نیروی قدس نبود ولی عزیزانی در اطلاعات سپاه بودند و با ما همکاری می‌کردند تا حزب‌الله قوت بگیرد. البته آن زمان هنوز اسم حزب آنها، حزب‌الله نبود؛ آنان نیروی مخلص امام و ولی‌فقیه بودند و نظریه ولایت فقیه را قبول داشتند. 

اولین حرکت سیاسی نظامی آنها در سال ۱۹۸۲ و زمانی بود که اسرائیلی‌ها تا بیروت پیش‌روی کردند. این برادران با رهبری شهید سیدعباس موسوی در سه‌راه خلده که در سه‌راهی بیروت از طرف جنوب است با نیروهای اشغالگر اسرائیلی جنگیدند ولی اسلحه سبک داشتند و نتوانستند کار چندانی کنند. اسرائیل در بیروت مستقر شد. آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها، فرانسوی‌ها و ایتالیایی‌ها هم نیروهای نظامی‌شان را در بیروت پیاده کردند؛ معنایش این بود که نه‌تنها از نظر سیاسی که از نظر نظامی هم از اشغال بیروت پشتیبانی می‌کنیم. در اینجا اولین عملیات شهادت‌طلبانه صورت گرفت؛ بچه‌های مقاومت اسلامی با یک کامیون مواد منفجره وارد مقر نیروهای آمریکایی شدند و ۲۱۲ نفر از آنها را به جهنم فرستادند. وقتی جنازه‌ها را به آمریکا منتقل کردند، جنجال سیاسی بزرگی برپا شد. آمریکایی‌ها مجبور شدند نیروهایشان را از بیروت خارج کنند. ناو نیوجرسی درکنار سواحل بیروت لنگر گرفت و از غیظ و حرصی که از لبنانی‌ها داشتند گلوله‌های یک‌تنی بر سر بیروت انداختند. مقاومت اسلامی حمله استشهادی مشابهی هم به مقر فرانسوی‌ها انجام داد و حدود ۳۰۰ نفر از آنها را کشت، لذا انگلیسی‌ها و ایتالیایی‌ها از ترس‌شان فرار کردند. بعد حزب‌الله مرحله‌به‌مرحله با اسرائیل جنگید تا آنها به کمربند امنیتی عقب‌نشینی کردند که یک‌سال قبل از پیروزی انقلاب ایران یعنی تا سال ۱۹۷۸ آنجا را اشغال کرده بودند. حزب‌الله در آنجا هم با اسرائیلی‌ها جنگید. سرانجام در سال ۲۰۰۰ اسرائیلی‌ها مجبور شدند کمربند امنیتی را هم ترک کنند. 

پست های مرتبط

Leave a Comment